۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

قربانی/ برای گلشیفته



"قربانيان، نظر ديگري سواي نظر تماشاگران نسبت به قرباني و قرباني كردن دارند، اما هيچ گاه به آنها اجازه اظهار نظر داده نشده است." ((نيچه))

-به نظر من باید صبر کنیم و در آینده، تاثیر این حرکت گلشیفته( والبته حرکات مشابهِ تابوشکنانه ی دیگر) را روی جامعه ببینیم.  در آینده ی نسلی که، شاید چندان هم به خاطر نخواهند آورد که آزادی پوشش و آزادی های دیگرشان را چقدر مدیون گلشیفته و امثال گلشیفته هستند. -گلشیفته قربانی شد.
مثل خیلی از ماها.
حتی ماهائی که انسانهای مشهوری هم نیستیم ولی ممکن است در جمع خانواده و دوستان و اقوام ،از این خط شکنی ها کرده باشیم و قربانی شده باشیم. ولی راه را برای آیندگان باز می کنیم.
-حتی... حتی اگر گلشیفته قصدش فقط کسب درآمد و کار هنری باشد (و اینها طبعاً به ما ربطی ندارد) و خودش هم نداند که دارد خط شکنی میکند، باز هم فرقی نخواهد کرد:  او... خط شکنی... کرده است!  اگر هم نداند حتماً حِسِّش که میکند!
مثل تخریب چی ها در زمان جنگ؛
 گلشیفته خودش را شاااید، نابود کرده باشد با این حرکت (بستگی به سرعت تحولات فرهنگی و اجتماعی در ایران دارد. و نه لزوماً سیاسی!)
انواع برخود ها و تکفیرها نسبت به گلشیفته کاملا طبیعی است. اگر نبود جای تعجب داشت. ولی اصلا مهم نیست...

-جامعه ی امروز و این نسلی که رو به افول است و این حکومتی که دیگر پلاسیده شده هم، کوچکترین اهمیتی برای من، به شخصه، ندارد....
نسلی که افکار سنتی اش تغییری نخواهد کرد، بلکه این نسل از بین خواهد رفت و نسلی نو و فرهیخته جایگزین خواهد شد...

-بعد هم چرا ما باید همه چیز را در مبارزات سیاسی ببینیم؟ چرا مسائل زندانی های سیاسی را با این یکی قاطی می کنیم؟ مبارزه ی فرهنگی و اجتماعی به نظر من، خیلی مهمتر از مبارزه ی سیاسی است. در درجه ی اول ما در جامعه، داریم از مغزهای معیوب ضربه می خوریم. از فرهنگ سنتی ای که این حکومت، از دلش بیرون آمده.
-باز هم می گویم. منظور من این نیست که گلشیفته با قصد مبارزه ی سیاسی یا هر چیزی این کار را کرده.... همین که هر کدام از ما جرأت کنیم و آن طوری که دوست داریم زندگی کنیم... همین خودش، خود به خود از نظر جامعه ی سنتی مبارزه و اعلام جنگ محسوب می شود. خوب بشود... چه باک! ا
حالا واقعا چند نفر از ما جسارت این را داریم که خودمان باشیم؟ در جمع خانواده و دوستان، در جامعه، در هرجا...
-اینجاست که کار گلشیفته به ما هم مربوط می شود! چون این گونه ما را به چالش با خودمان می کشد.  اینجاست که کارش ستودنی می شود. و من بعید می دانم که گلشیفته نا آگاهانه دست به این کار زده باشد. چطور می شود اینقدر ساده بود که فکر کرد گلشیفته از عواقب کارش بی اطلاع بوده؟!








هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر